Farsça

Ne iş yaparsın o sen dedi: Hamalım ben dedim. Nasıl yani dedi, Elımden tutmasını bilenin yüreğini taşırım dedim

Azerice

Ne iş yaparsın o sen dedi: Hamalım ben dedim. Nasıl yani dedi, Elimden tutmasını bilenin yüreğini taşırım dedim

(5000 karakter kaldı)
Farsça
Azerice

İçindekiler

elimden
əlimdən
yani
yəni
ben
آفتادم, آمدم, آنم, آوردم, آورم, ازمن, افتادم, اومدم, اینجانب, باشم, بافم, ببرم, بتوانم, بخورم, بدم, بدهم, برام, برایم, بردم, برسم, برم, بزنم, بشم, بشوم, بکنم, بگم, بگویم, بگيرم, بگیرم, بهت, بودم, بينم, پرسیدم, توانم, خواستم, خواهم, خودم, خودمم, خوردم, دادم, دارم, داشتم, دستم, دلم, دونم, ديدم, دیدم, رسیدم, رفتم, زنم, ساختم, سازم, ﺷﺪم, شنیدم, غمگینم, فهمیدم, كَرْدَمْ, کاش, کردم, کشم, کنم, گذاشتم, گردم, گرفتم, گفتم, گویم, گیرم, مجبورم, منم, ﻣﻴﺰﻧﻢ, ميكنم, میام, میبرم, میبینم, میتونم, میخوام, میدم, میدهم, میدونم, میرم, میروم, میزنم, میشم, میشوم, میکنم, میگیرم, نبودم, ندارم, نظرم, نکردم, نمایم, نیستم, یافتم
dedi
فرمود, فرموده, گفت, گفتید
dedim
گفتم
ne
آنجه, آنچه, انجه, انچه, جه, چ, چقدر, چکار, چه, چە, چى, چىست, چي, چيزى, چيزي, چيست, چيه, چی, چی?, چی؟, چیست, چیکار, چیه, زا, كدام, كدامين, کدامند, کدامین, کدوم, کیست, موطنی, نبودی, نظرت, نظرتان, نی, هیچیک
o
آخه, آن, آنرا, انرا, او, اوست, اون, اينطور, اينكه, اينگونه, ایتا, ایشون, اینطور, اینطوری, اینکه, اینو, برایم, بهo, حائز, حالش, دختره, دلیلش, سنش, شايد, كه, كە, که, مخ, مساله, موان, مى, نامبرده, هایی, وی
sen
آخه, ااا, ازان, اشجع, اید, بأشئ, باشي, باشی, برايتان, برایتان, بودی, بودید, پذيراندن, تو, تورا, تويي, خواهيد, دادى, دارن, دارى, دارید, داشتی, دوستت, شمآ, شما, شويد, عنایت, كرديد, كني, کردید, کنی, ميكنيد, میتوانی, میخواهی, میدهید, میزنی, میکنی, نكني, نمایید, هستین
yani
آنقدر, آننامده, انقدر, اينقدر, بطوري, بِنابَراین, بنابرين, بنام, چنان, چندان, طوري, گونه‌ای, منظورتون, منظورم, همینطور, یعن, یعنی

Son çeviriler

devamını göster›
İletişim E-mail:
Kullanım SözleşmesiSitene Ekle